اول شروع ميکنم به خريدن کنسرو ماهي، ماکاروني، روغن؛ اگه ناامني شد چند روزي از گرسنگي نميريم
بعد خريد ميکنيم يه سري لباس براي دخترم، با اين رشد تورم بعدها مي تونيم اينهارو بخريم؟ اگه يه مغازه کفش ارزون داره قبلا يکي مي خريديم، الان دو سه تا، يکي براي سال بعد
نگاه ميکنم دو سه برابر معمول در حال خريديم، بدون اينکه از خريد لذت ببريم، چون از روي ترس در حال خريديم!
کنجکاوي!...برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
دوستدارم کوه بروم، يا حداقل يه تفريحي در تهران، کلي کار در دست اقدام دارم که انجام ندادم، اميدوارم اين چهارروز کمک کنه بتونم بخشي از کارهارو به سرانجام برسانم و شنبه سرحالتر در خدمت باشم.
کنجکاوي!...برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 142 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 124 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 154 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56
بيحالي و ضعف بيش از اندازه ادامه پيدا کرد، حس مرور لغت هاي انگليسي رو نداشتم، دست و دلم هم به مطالعه کتاب يادگيري نميرفت، با خودم عهد کرده بودم که سايتهاي خبري رو هم تا بعدازظهر نخونم، پست قبلي هم حالم رو بهتر نکرد، تصميم گرفتم بروم کتابخانه و بعد از پله ها بالا بيام، سلام و عليک با همکاران، سربسرگذاشتن، پيگيري کردن کارهاي غير فوري، قدري حالم رو بهتر کرد.
کنجکاوي!...برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 13:56